تو ندانستی...

تو ندانستی چه می خواهم زتو من نگفتم ! که بمان ! یا که برو ! من فقط می خواستم شمعی شوم تا بسوزم جان خود را نزد تو تو ولی از آتشم ترسیدی و رفتی و گفتی : برو ! نه من ،نه تو

 

 

 

تصویر عاشقانه

 

 

 

 

هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت: ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

 

 

کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود ، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم

 

 

تصویر عاشقانه

 

 

 

 

 

من نشانی از تو ندارم، اما نشانی ام را برای تو می نویسم: در عصرهای انتظار،به ‏حوالی بی کسی قدم بگذار خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های ‏تنهایی شو کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ، کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب ‏آرزوهای رنگی ام! در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر ‏غمش را کنار بزن! مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق عصاره ی انتظار پشت ‏دیوار دردهایم نشسته

 

این همه خونی که دنیا در دل ما می کند ...... جای ما هر کس که باشد ترک دنیا می کند ..... هر زمان گویم که فردا ترک دنیا می کنم .... تا که فردا می رسد امروز و فردا می کنم

 

 زندگی زیباست حتی اگر کور باشی، خوش آهنگ است حتی اگر کر باشی، مسحور کننده است حتی اگر فلج باشی، اما بی ارزش است اگر ثانیه ای عاشق نباشی

 

 

 

ای کاش که معشوق از عاشق طلب جان می کرد، تا که هر بی سرو پایی نشود یار کسی!

 

تقدیم به او که نبود ولی حس بودنش بر من شوق زیستن داد دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به باد می داد و دست های سپیدش را به آب می بخشید و شعر های خوشی چون پرنده ها می خواند

 

توی دنیا دو تا نابینا می‌شناسم، یکی تو که هیچ موقع عشقم رو ندیدی، یکی من که کسی رو جز تو ندیدم

 

 

 

سخنی از ناپلئون : هرگز اشتباه نکن ....اگر اشتباه کردی ... تکرار نکن. اگر تکرار کردی ... اعتراف نکن. اگر اعتراف کردی ... التماس نکن. اگر التماس کردی ... دیگر زندگی نکن

یه گوشه تنهام با یه عکس یادگاری رفتی بی وفا و گفتی که منو دوسم نداری حالا باز دوباره بارون می خوره رو تن شیشه اخه چی کم شده از تو که می ری واسه همیشه عزیزم دنیا کوچیکه تو بگو اخه کجایی یاد تو می افتم هر وقت هی می گم جای تو خالی هی میگم جای تو خالی تو شبای پر ستاره دل من هواتو داره یاد من می مونه نیستی بودنت خواب و خیاله روی بام خاطراتت من کبوتر شدم اما با یه سنگ نفرت تو پریدم از بوم دنیا حالا بعد رفتن تو من یه گوشه ای نشستم هی می گم کجایی  

 

 

تصویر عاشقانه

 

 

 

دلم برات تنگ شده.....اما من...من میتونم این دوری رو تحمل کنم... به فاصله ها فکر نمیکنم ...... میدونی چرا؟؟ آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم....رد احساست روی دلم جا مونده ... میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...........چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟چطور بگم تو نیستی؟؟چطور بگم با من نیستی؟؟آره!خودت میدونی....میدونی که همیشه با منی....میدونی که تو،توی لحظه لحظه های من جاری هس

 

عرض یک دقیقه می شه یک نفر رو خرد کرد... در یک ساعت می شه یک نفر رو دوست داشت و در یک روز فقط یک روز می شه عاشق شد ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد

 

غم با همه نامردیش هر شب به ما سر میزند ای دوستان بی وفا از غم بیاموزید وفا.

 

 

 

بگو بزاربره دیگه نیاد بزار بره بهش بگو دلم دیگه اونو نمیخواد

 

   این حرف اخر مگه شکستن دلش از غم تو بدتره فکر نکن اگه

 

 بره دلتو میمیره فکر نکن اگه بشکنه قلب تو اروم میگیره فکر

 

 نکن 

 

اون لیاقت فکر کردن و نداره فکر نکن دیگه اون مال تو نیست

 

 رفته واسش عشکاتو نریز بسته دیگه دوست نداره  دیگه دلش

 

 واسه ی تو نیست

 

میدونم یه روزاون میادش که با تو بمونه ولی مگه دل من بدی

 

 هایی که کرده به من میره از یادش

 

 

تقدیم به گلم

 

نظرات 2 + ارسال نظر
سارا شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:21 ب.ظ

سلام کارت زیباست

مهرشاد یکشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:51 ب.ظ

اخه گل تو هم رفته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد